#دختری_که_من_باشم_پارت_54
همون طور که یقه کاپشنشو صاف میکرد گفت:اه دور لبتو پاک کن!
چشمامو لوچ کردم سمت لبمو گفتم:چیه مگه؟
صورتشو جمع کرد و گفت:با دهنت شیر میخوری یا با صورتت؟
پشت دستمو کشیدم رو لبم و گفتم:پاک شد؟
دندوناشو فشرد رو همو گفت:دختره ی کثیف برو صورتتو بشو حالمو به هم زدی!
بعد بدون این که بهم نگاه کنه به دستشویی اشاره کرد!
خندیدم و رفتم تو دستشویی!
صورتمو شستم بعد تو اینه به خودم نگاه کردم دستمو خیر کردمو کشیدم تو موهام و مثل موهای ارمان بردمشون بالا ولی باز ریختن! پوفی کردمو با دستام کشیدمشون سمت چپ. یه چشمکو ب*و*س واسه خودم تو اینه فرستادم و گفتم:جونم به این قیافه دختر کشیم واسه خودم!
از دستشویی بیرون اومدم . مهران دم در ایستاده بود. یه نیم نگاهی به من کرد و گفت:شستی؟
صورتمو گرفتم جلو و گفتم:ایناها ببین خیسه!به حولتم دست نزدم!
سرشو کج کرد و گفت:زیپ کاپشنتو بکش بالا سرده!
درو باز کرد سرمای بیرون خورد تو صورت خیسم یه دفعه تمام بدنم لرز کرد دستامو ب*غ*ل گرفتم و دنبال مهران که داشت از پله های تو ایون خونش بالا میرفت راه افتادم!
رسیدیم طبقه ی دوم!
با ذوق خونه رو نگاه کردم مهران به در اشاره کرد و گفت:کوچیکه ولی خب فکر کنم به دردت بخوره!
یه حیاط بزرگ بالا بود که میشد پشت بوم خونه مهران و با دیوارای نیم متری احاطه شده بود در شیشه ای خونه هم تو حیاط باز میشد کنار در هم دوتا پنجره بود. مهران رفت جلو کلید انداخت تو در رفتم جلو یه سرکی تو خونه کشیدم یه سالن بزرگ بود یه طرفش اشپزخونه بود و یه طرفشم با دکور یه اتاق بدون در کجا کرده بودن!
با ذوق رفتم تو با این که اندازه یک چهارم خونه مهرانم نبود ولی از جایی که توش زندگی میکردم خیلی بزرگ تر بود!
romangram.com | @romangram_com