#دختری_که_من_باشم_پارت_3
من:چی چی رو نمیخواد داری از درد میمیری!
ـ:نمیخوام تحملش میکنم! با مسکن ممکنه خوابم ببره!
خندیدم و گفتم:نترس کاریت ندارم!
با درموندگی گفت:اقای محترم میگم نمیخوام!
از دستش لجم گرفته بود اگه حالش بد نبود صد باره از خونه پرتش کرده بودم بیرون!
چند تا نفس عمیق کشید و گفت:کجا پیدام کردی؟
دستمو که خونی شده بود با دستمال پاک کردمو گفتم:تو کوچه !چاقو زدن و در رفتن!
با حرص گفت:نامردا!حروم خورا! الهی اون پولی که براش خون دل خوردم از تو چشمشون در آد!
من:مگه چقدر بود؟
با بی حالی گفت:پنجاه هزار تومن!
من:هه واسه پنجاه تومن اینقد ناله و نفرین میکنی؟
چشماشو باز کرد و گفت:شاید واسه تو هیچی نباشه ولی واسه من خرج یه هفتس!
من:باشه باشه حرص نخور باز خونریزی میکنه زخمت!خب چیزی نیست که به خونوادت بگو ریختن سرت حتما درک میکنن
با این حرفم انگار داغ دلش تازه شد گفت:هه خونواده؟کدوم خونواده اقا دلت خوشه ها
با تعجب نگاهش کردم یه نگاه به دستمال خونی کردم و با ترس گفتم:ببینم ایدز و هپاتیت که نداری؟
لبخند تلخی زد و گفت:نترس من پاک پاکم!
لحنش اونقدر دردمند بود که حرفشو باور کنم . گفتم:تنها زندگی میکنی؟
سرشو به علامت مثبت تکون داد!
من:چرا خودتو عین پسرا کردی؟
ـ:تو این دوره زمونه کی به یه دختر جوون بی سواد و بی کس و کار کار میده؟تازه اگه فکر کنن پسرم امنیتم بیشتره!
من:خونوادت کجان؟
یه کم جا به جا شد و گفت:من چه میدونم!
من:فرار کردی؟
دستشو گذاشت زیر سرش بهم خیره شد و گفت:نوچ!
من:پس چی؟
خندید و گفت:عادت داری تو زندگی مردم فوضولی کنی؟
از این حرفش جا خوردم خودمو جمع و جور کردم به همون مهران درونم برگشتم و گفتم:نه فقط پرسیدم که درد یادت بره!
خندید و گفت:اره جون خودت واسه همین سرتا پا گوش شده بودی!
ای دختره پررو شیطونه میگه بزنم چشاشو از جا در بیارم که دیگه اینجوری نگام نکنه!
خنده ای کرد و گفت:خب حالا چرا جوش میاری؟
romangram.com | @romangram_com