#دختری_که_من_باشم_پارت_166

سرمو به علامت مثبت تکون دادم ولی نگاهش نمیکردم.

از جاش بلند شد و گفت:خب پس من میرم با خیال راحت به کارم برسم!

تمام وقت فکرم درگیر این بود که چطور یادش مونده!این که یه نفر تولدتو تبریک بگه واقعا حس خوبی داشت.برای اولین بار حس میکردم واقعا وجود دارم.

ساعت هفت و نیم بود . داشتم وسایلمو جمع میکردم که گسلا با عجله از مطب رفت بیرون میدونستم از ترس مهرانه که زود میره نمیخواست باهاش رو به رو بشه! البته منم اگه جای اون بودم همین کارو میکردم.

کیفمو برداشتم مهران هم از اتاقش اومد بیرون!

لبخندی زد و گفت:بریم؟

سرمو به علامت مثبت تکون دادم و دنبالش راه افتادم!

ماشین تو حیاط متوقف شد.از ماشین پیاده شدم و گفتم:ممنون!شب به خیر!

خواستم برم بالا که گفت:آوا!

برگشتم سمتش! در ماشینو بست و گفت:وایسا ببینم!

بعد اومد سمتم!

من:چیزی شده؟

دستمو گرفت و کشید سمت در خونش و گفت:یه دقیقه صبر کن!

منتظر شدم که درو باز کنه کلیدو چرخوند و درو کامل باز کرد هنوز داشتم خودشو نگاه میکردم!

به داخل اشاره کرد سرمو برگردوندم!تو راهرو پر از بادکنک بود!

ناباورانه به اطرافم نگاه کردم مهران گفت:تولدت مبارک!

برگشتم و نگاهش کردم!

یه جعبه کوچیک از تو جیبش بیرون اورد و گفت:اینم از اصل کاری!

سرجام خشکم زده بود حتی نمیتونستم حرف بزنم فقط به مهران نگاه کردم!

با خنده گفت:نمیخوای بگیریش!

دسته کیفمو رو شونم فشار دادم!

خودش اون یکی دستمو گرفت و جعبه رو گذاش توش هنوز ساکت بودم با لبخند سرشو اورد بالا ولی با دیدن چشمای خیره من نگرانی گفت:آوا!

اب دهنمو قورت دادم چشمام پر از اشک شده بود.

شونه هامو گرفت و گفت:گریه میکنی؟

چونم شروع کرد به لرزیدن!

لبخندی زد و گفت:ادم روز تولدش که گریه نمیکنه! دستمو گرفت و گفت:بیا بریم تو !

خواست منو با خودش بکشه داخل ولی منم سرجام ثابت مونده بودم! همین که برگشت . کادویی که دستم بود فشار دادم رو سینش و کادوشو از تو دستم رها کردم . جعبه افتاد رو زمین منم دویدم سمت پله ها!

_:آوا!

اشکام سرازیر شده بود کنترل هیچ کدوم از کارایی که میکردم دست خودم نبود خودمو رسوندم تو خونه!قبل از این که مهران بهم برسه درو بستم و قفلش کردم!

رفتم تو اشپزخونه و نشستم رو زمین به هق هق افتاده بودم حتی نمیدونستم چرا دارم گریه میکنم!

مهران 10 دقیقه ای داشت در میزد خودمو چسبونده بودم به کابینت و همچنان گریه میکردم.

romangram.com | @romangram_com