#دختری_که_من_باشم_پارت_116
من :اره دیدم!
_:اونو بزن!
زدم.
گفت:کلیده سبز شد؟
من:اره!
_:خب کسی بخواد از پنجره ها یا در بیاد تو میفهمی فقط از خونه من بیرون نمیری باشه؟
من:باشه
_:افرین! من دارم بر میگردم دو سه ساعت دیگه میرسم. تا اون موقع مواظب خودت باش.
من:تند نرونی!
خندید و گفت:نه!
ازش خداحافظی کردم و گوشی رو قطع کردم مطمئنا از ترس خوابم نمیبرد. واسه این که بیکار نمونم شروع کردم به جمع کردن خونه!
**********
مهران
چشمام از خواب دیگه جایی رو نمیدی اگه نرسیده بودم خونه حتما حالا دیگه تصادف میکردم.
ماشینو پارک کردم تو حیاط یه نگاه به خونه انداختم چراغای خونه روشن بود با این حال گفتم شاید اوا خواب باشه کلیدو انداختم تو در اروم درو باز کردم.
رفتم سمت دزد گیر خاموشش کردم چون با این که با کلید درو باز کرده بودم با بسته شدن در صداش در می اومد.
یه نگاه به اطراف کردم. همه چی تمیز شده بود.
خندیدم و رفتم جلو دیدم اوا رو مبل خوابش برده!
یه نگاه به ساعت کردم 3 و نیم بود.
اروم زدم زو شونه اوا یه دفعه از جا پرید گارد گرفت و گفت:برو عقب.
من:اوا منم نترس!
چشماشو به سختی باز کرد و گفت:ترسیدما!
من:نترس!پاشو برو تو اتاق من بخواب خسته شدی!
سرشو تکون داد و گفت:من اینجا راحتم!
خندید و گفت:تو که از من خسته تری!
من:مرسی بابت خونه!
سرشو تکون داد و گفت:باشه برو بخواب دیگه بذار منم بخوابم!
من:بذار ببینم چیزیت نشده!
دستشو گذاشت رو شونم و گفت:نه نشده زد تو شکمم ولی الان درد نداره
من:تو دندت که نزد!
romangram.com | @romangram_com