#دختر شیطون_پارت_50

ترلان و کتی جون لبخند زدن و ارسام با یه اخم خیلی محو رفت تو فکر ...
خیلی دوست داشتم بدونم چرا با دور همی مخالف بود.
یهو فکرکردم نکنه از معرفی من به خانوادشون خوشش نمیاد ؟؟، یا مثلا براش افت داره من باهاش باشم ؟؟
اره دیگه . چه دلیلی میتونه داشته باشه ؟؟
ناخداگاه اخمام رفت توهم و بدون اینکه دست خودم باشه با دلخوری و اخم نگاش کردم .
اونم که چشمش بهم افتاد به وضوح جا خورد و با سر علامت داد چیه ؟؟
منم فقط همونجوری رومو برگردوندم .
به من چه !! خودش بهم پیشنهاد داد . منم چیزی کم و کسر نداشتم....
ولی ظاهرا کتی جون میخ ما بوده و منم حواسم نبود.
نگاه دلخورم به ارسامو دیده .
کتی با همون لبخندش غیرمنتظره گفت
- عروس خانم با پسرم قهره ؟؟
منو ارسامو ترلان باهم غافل گیر شدیم .آخه چشمای هممون گرد شد.
ارسام بعد چند لحظه لبخند کج و کوله ای زد و گفت
- اینجوری به نظر میاد ؟!
کتی جون با اطمینان سرشو تکون داد و پای چپشو انداخت رو پای راستش.
- اره خب . آخه ظهرم نفس رفت تو اتاق ترلان خوابید . خودم دیدم.
حالا منو ارسام دهنامون اندازه غار باز مونده بود .
کتی جونم که قیافه هامونو دید با نمک خندید
- من تیز تر از این حرفام .هیچی ازم مخفی نمیمونه به خصوص اگه درباره ی پسرم باشه . زود بگید چی شده؟
ترلان از اونور رنگش پریده بود و اومد چیزی بگه که نزاشتم .
حالا که فهمیده بود اگه میخواستیم بگیم نه خیلی بد تابلو میشد واسه همین خودم باید دست به کار میشدم ...
رفتم تو جلد هری پاتریم و سرمو انداختم پایین .
همینجوری که با انگشتای کشیدم بازی میکردم .مظلوم گفتم .
- بله کتی جون . با پسرتون قهرم .
کتی جونم که زود تحت تاثیر قرار گرفت مهربون گفت
- چرا گلم؟ چیزی شده ؟
حالا من توش موندم چی بگم؟؟
شنیدین میگن طرف خرش از پل رد شده یعنی مشکلش حله ؟؟
یا مثلا میگن طرف گاوش زایید یعنی یه مشکلی براش پیش اومده !!؟¿
حالا تکلیف منکه خرم سر پل زاییده چیه ؟؟
یکم من من کردم
- خب ..خب یه بحث کوچولو بود دیگه . پیش میاد !!

@romangram_com