رمان دختر ماه

#دختر_ماه_پارت_59


_قول بده بهم

ساشا:اخه من نمیدونم راجب چی میخوای بدونی که

_قول بده تا بهت بگم

ساشا به ناچار قول داد که هیچ دروغی نگه ..

_ساشا دیروز بچه ها چی میگفتن؟

ساشا:چی میگفتن؟؟؟

_اع ساشا؟!!!

ساشا:خو چی میگفتن؟؟

_چیو باید به من بگی؟؟

ساشا:اها

انگار میدونست که میخوام راجب این موضوع سئوال بپرسم چون اعتراضی نکرد و شروع کرد به حرف زدن..

ساشا:ببین سوین..دخترماه هم مثل بقیه موجودات یه جفت داره...یه جفت که با بودن اون کنارش قدرت و نیروش رو کامل میکنه..تو سومین دختر ماه هستی که به وجود اومده...اون دوتای دیگه واسه چندین قرن پیش بودن و ما زیاد راجب زندگیشون نمیدونیم ..همه این اطلاعات رو یه جادوگر به ما داده...سوین نمیدونم دیگه چجوری باید مقدمه چینی کنم پس میرم سر اصل مطلب...تو باید بین دو موجود جفتت رو انتخاب کنی...ینی این از قبل تعیین شده هس که دختر ماه فقط بین دو فرد که هرکدوم موجودی متفاوت هستن میتونه همسرش یا همون جفتش رو انتخاب کنه...

_چرا فقط دونفر؟؟بعدشم چرا میگی جفت مگه ما حیوونیم؟!!!

ساشا:خب یجورایی خوی حیوانی داریم...و جواب اون سئوالت ..افسانه ها گفتن که دخترماه نمیتونه به جز اون دو نفر که خدای الهه ها براش انتخاب کرده عاشق کس دیگه ای بشه ...ینی تو فقط میتونی با یکی از اون دونفر زندگی کنی ...و البته اینم بگم تا جفتتو انتخاب نکنی ضعیفی و قدرتت تکامل پیدا نمیکنه..

romangram.com | @romangram_com