#دختر_فوتبالیست_پارت_51
کوهيار-خب خواهشت چي شد؟
من-تو کفش بمون
کوهيار شونه اي بالا انداخت و به سمته در رفت و گفت:خود داني
دو دل شده بودم.يعني بايد خواهش ميکردم؟اونم از يه پسر
نه پس غروره دخترانم کجا رفته؟اه چاره يه ديگه اي ندارم
من-هي چلغوز
کوهيار وايستاد و گفت:شد يه عذر خواهي و يه خواهش...زود باش من منتظرم
من-.......ببخش......خواهش ميکنم
کوهيار-خب از کي خواهش ميکني؟جملت رو کامل بگو
با عصبانيت به چشماي قهوه اي شيطونش چشم دوختم وگفتم:کوهي ازت خواهش ميکنم....ببخشيد
کوهيار خنديد و پيروزمندانه بهم نگاه کرد و گفت:درسته اسمم رو کامل نگفتي و افا رو هم به اخرش نچسبوندي اما خب اشکال نداره نميخوام بيشتر از اين بهت فشار بيارم
من-ديگه چيزي نميگي؟
romangram.com | @romangram_com