#دختر_فوتبالیست_پارت_4

خاک بر سر بي عرضه ي منو تو بکنن که نميتونيم يه جفت واسه خودمون تور کنيم که حداقل اين جور جاها دست تو جيبمون نکينم.

نسيم-ميخواي زنگ بزنم بهنوش هم با فرهاد بيان اينجا که ما پول پيتزا رو نديم؟

من-اره زنگ بزن.اصلا بذار ببينم چه معني ميده اين بهنوش هر روز با عره و عوره پا ميشه ميره وسط کافي شاپ ها جفتک پروني؟

نسيم در حالي که با گوشيش درگير بود گفت:چون مثه من و تو بي عرضه نيست.

بعد از اينکه نسيم به بهنوش زنگ زد گفت که بهنوش با اقا فرهادشون کافي شاپ نزديکه ما بودن قبول کردن بيان.

اين بهنوش هر روز با يکي بود.اما خداييش دختر خيلي خوبي بود.

بهنوش و فرهاد که اومدن سفارش پيتزا رو داديم.نفري يه پيتزا مخصوص.چون ميدونستيم تا وقتي فرهاد هست لازم نيست ما دست تو جيب هاي مبارکمون بکنيم.

به صورت بهنوش نگاه کردم.چشم و ابروي مشکي و صورت سبزه.کاملا معمولي بود.اما وقتي يه رژ صورتي با يه مداد چشم کم رنگ ميکشيد خيلي ناز ميشد.امروز هم با اون مانتوي يشميش واقعا خوشگل شده بود.

مخصوصا هيکل رو فرمش واقعا به چشم ميخورد.فرهاد هم خيلي دوس داشتني بود.از خوده بهنوش شنيدم که گفت فرهاد با دوست پسراي قبليش فرق داره و اون کم کم داره عاشقش ميشه.حق داشت.فرهاد خيلي قيافه ي با نمکي داشت.

نسيم اروم داشت پيتزاش رو ميخورد.چشماي قهوه اي درشت با صورت سفيد.بينيش رو هم عمل کرده بود که باعث شده بود خيلي خوشگل تر بشه.قد بلند و هيکل خوبي داشت.چقدر من بهنوش و نسيم رو دوست داشتم.

بهنوش-پسنديدين اقدس خانوم؟

من-اره ديگه اعظم خانوم نسيم جون ديگه شدن يه ميوه ي رسيده و وقتشه براش جواد اقا بنا رو بفرستم.

بهنوش-خدا خيرتون بده اينطوري اين دختر فکراي ناجور مثل دانشگاه هم نميکنه

romangram.com | @romangram_com