#دختر_بوکسور_پارت_89

اون رفت رو دستگاه و منم رفتم سمت دوچرخه صبح به اندازه ی کافی دوئیدم الان بهتره که یکمی دوچرخه کار کنم تا بدنم دوباره گرم بشه بعد از ربع ساعتی که دوچرخه زدم اومدم پائین و رفتم سمت دراز و نشست یه 100 تایی هم اونو زدم دیگه اصلا برام نا نموند بود که بخام برم با بقیه ی دستگاه ها کار کنم

واسه همین همونجا نشستم هنوز 5 مین نگزشته بود که صداش بلند شد

آرتا _ تو واسه چی نشستی ؟ مگه نگفتم که ورزش کن

_ من امروز به اندازه ی کافی ورزش کردم دیگه هم نمیکشم

آرتا _ من به خاطر خودت میگم که بدنت نگیره ..نه واسه لجبازی

_ منم لجبازی نمیکنم چون جدی جدی بدنم نمیکشه

آرتا _ خیلی خب پس وایسا تا یکمی بوکس تمرین کنیم بعد برو یه چیزی بخور

نیست که منم منتظر اجازت بودم ..از جام بلند شدم و به سمت کمد گوشه ی سالن رفتم درشو باز کردم و اول از همه باندای مخصوص

م رو برداشتم تا بچیچمشون دور دستام که از صدمه دیدن دستای نازنینم یه کوچولو جولوگیری بشه

بعد از اون دستکشای مخصوص رو ورداشتم و پوشیدم

من با این لباسا راحت نیستم خب خیس میشه میچسپه به بدنم خوشم نمیاد ..اه نمیشد مربیم یه زن باشه ؟

همینطور غر غر کنون به سمتی که کیسه بکس بود رفتم و کنارش منتظر وایسادم یه 5 مینی منو منتظر گذاشت و بلاخره بعد از اینکه

جنگلای مفصلی زیر پام سبز شد آقا تشریفشون رو آوردن ..ای بیتربیت این که بازم لباس نداره

آخه من چیکار کنم با این بشر ..همش میخاد منو حرس بده ..با حرس داشتم نگاش میکردم که اومد و دقیق کنارم وایساد ..یهو ضربان


romangram.com | @romangram_com