#دیر_آمدی_نیمه_عاشق‌_ترم_را_باد_برد_پارت_38

نرفت سمت جاده بلکه به سمت ادامه فرعیه شهرک صنعتی رفت

سرعتش خیلی زود زیاد شد. این از اوناس که با تصادف میمیره مطمئنم.......

-چرا اومده بودی تو اون خراب شده گفتم خودم برات میارمش.

صدایه نعرش اونقد یهوویی بود که یه متر پریدم هوا.

-ها....... مگه نگفتم خودم واست میارمش...... واقعا لازم بود بیای پیش اون کارگرا و عرض اندام کنی.

از حرفایی که زد خونم به جوش اومد. اصلا هیچ ربطی به اون نداشت زشته پرروه فضول.

خواستم دهن باز کنم که منم سرش دادو بیداد کنم که سرشو به سمتم برگردوندو دوباره نعره کشید.

-که واسشون لبخندم میزنی اره؟ چیه نکنه خوشت اومده بود انقد مرکز توجه باشی؟ باید به اطلاعت برسونم که اونا همشون متاه.....

انچنان سیلی بهش زدم که از درد دستم اشک تو چشمم جمع شد.

جیغ شدم.

-بزن کنار.

دستش رو جایه سیلی بود که بهش زدم و بهت زده نگام میکرد.

دوباره جیغ زدم.

-گفتم بزن کنار اشغال

ماشینو یه گوشه کنار زد. دست بردم درو باز کنم که قفل بود. دستمو به سمت دکمه تو ماشین بردم که بازش کنم. دستشو گذاشت رو دکمه و نزاشت.

-اگه نمیخوای بازم کتک بخوری دست کثیفتو ور دار

چشماشو بست ولی دستشو بر نداشت.

دستشو گرفتمو سعی کردم از رو دکمه برش دارم.

نمیشد.... واقعا نمیشد.... حریفش نمیشدم مخصوصا حالا که مثل بید میلرزیدم

از اینکه تلاشام به نتیجه نمیرسید و حریفش نمیشدم بیشتر از قبل حرصم گرفت.

از زور حرص جیغ زدم. اگه جیغ نمیزدم منفجر میشدم. حالا این وسط اون بیشعورم میخندید.

خنده ش مثلا نفت بود واسه اتیش عصبانیتم. داشت رسما خونشو حلال میکرد.

-تو احمقه بیشعور چه طور به خودت اجازه میدی اسم منو حتی به زبون بیاری چه برسه به اون غلطایی که کردی.چطور فکر کردی که از نگاهه یه عده مرد هیز ذوق میکنم من از نگاشون فقط چندشم میشه. گوشیمو بده همین الان وگرنه واست ابرو نمیذارم.

بلندتر داد زدم.

-گوشیمو بده

از تو داشبورت گوشیمو دراوردو به سمتم گرفت.

از تو دستش قاپیدم کم مونده بود دستشم بکنم.


romangram.com | @romangram_com