#دلی_نمونده_بشکنی_پارت_25

جفت مون با تعجب به جن گیر که چشماشو بسته بود و تو خلسه رفته بود نگاه کردیم که دوباره گفت

. اگر اینجایی خودتو به ما نشون بده

روی صندلی رو به روی من نشست و به صفحه احظار روح مون نگاه کرد

. خب پس آدم آوردی منو احظار کنه

ترسیدم نکنه بخواد ازم انتقام بگیره که صدای یهویی و ترسناک جن گیر بیشتر ترسوندم

. آیا کسی اینجاست اگر هستی علامتی بروز بده

با تعجب به جن گیره نگاه کردم یعنی این همه ادعای مدیوم بودنش میشد روح به این گندگی نمیدید بعد من که عادی بودم میدیدم خواستم خودم دلداری بدم برای همین با خودم گفتم خب معلومه که نباید ببینه چشماش بسته است صدای روح توجهم جلب کرد

چشم اصائه یه علامتم بروز میدم

لبه میز رو گرفت و محکم تکون داد جوری که هر دوی ما روی میز تکون خوردیم و من از ترس به لبه میز چسبیدم و میلرزیدم اما جن گیره با خنده چشمهاشو باز کرد و گفت

. خب اومد حالا میتونیم سوال شروع کنیم لطفا انگشتتون بذارید روی سنگ

کاری که گفت رو کردم خودش هم انگشتش رو روی سنگ گذاشت و دوباره صداش رو وحشتناک کرد

. نام خود را به ما بگو

روح یه پاشو گذاشت روی پای دیگه اش و با لبخند به جن گیری که چشمش بجای اینکه به اون باشه به نقطه ای مقابلش خیره مونده بود نگاه میکرد گفت

romangram.com | @romangram_com