رمان دلی نمونده بشکنی

#دلی_نمونده_بشکنی_پارت_2


_تقصیر منه مامان خانم یه دکتر خل دیوونه تحویل جامعه داده که نمیدونه پشت فرمون جای شوخی خرکی نیست

خودش قهقه به حرفش خندید اما به من برخورد و جبهه گرفتم اخمای درهمم که دید سعی کرد از دل خواهر کوچولوی یکی یدونه لوسش دربیاره

_خب حالا قهرنکن هرچند خل دیونه ای اما عوضش بهترین و خوشگلترین دکتر دنیایی

وقتی دید پاچه خواری پاسخگونیست دست رو نقطه ضعف همیشگیم گذاشت

_اگه خانم دکتربام اشتی کنه قول میدم ببرمش واسه خونه اش جینگیل وینگیل بخره ها

بایاداوری خونه جدیدم که وقتی برای تخصص اصفهان قبول شده بودم مامان برام کرایه کرده بود لبهام به خنده بازشد

یه خونه خوشگل مبله که فقط چندتا جینگیل وینگل تزییناتی کم داشت تا بشه مثل خونه رویاهام

یه خونه رویایی که فقط یه خانم دکتر کم داشت تا توش ساکن بشه یاد این جمله معروف افتادم که دست یه خانم دکتر بوده میرفته مطب برمیگشته و با این فکر خنده ام ملیحتر شد و به چشم ماهان اومد و خنده من رو پرچم صلح تصور کرد

کاسه اب که پشت سر ماهان خالی کردم بالاخره من موندم و دنیای مجردیم به داخل خونه برگشتم تابرای شام شب تدارک ببینم تلویزیون رو روشن کردم و گذاشتم شبکه پی ام سی داشت اهنگ فریمن پخش میکرد صداشو زیاد کردم تا از اشپزخونه هم بشنوم وپشت میزنشستم مشغول پوست گرفتن بادمجونها شدم و زیرلب هم با خواننده همخونی میکردم

تورو باهمه بدیهات توروبا خوبی هات

حتی با بی تفاوتی هات دوست داشتمت

نمیدونم چی شد تنهام گذاشتی رفتی


romangram.com | @romangram_com