#دریا_پارت_2

-پرهام چی شده؟

پرهام درحالیکه دستمالوتودستش مچاله می کردگفت متاسفم عزیزانم امیدوارم غم آخرتون باشه منم توغمتون شریک بدونید

-یعنی چی؟..این حرفا چیه؟ کسی چیزیش شده؟



-آره -کی؟

-خب شمادوتادیگه

منوپریابرگشتیم وباحالت پرسشی به هم نگاه کردیم هرچی فکرکردم پریاکه مشکلی نداشت منم بین خودمون بمونه زخم معده دارم که فعلا مشکلی برام ایجادنکرده بعدازاینکه به هیچ نتیجه ای نرسیدم دوباره به سمت پرهام برگشتم

-این حرفایعنی چی؟ماکه حالمون خوبه​

-نه عزیزانم فکرمی کنیدحالتون خوبه هنوزگرمیدوچیزی حالیتون نیست اصلانگران نباشیدبالاخره برای هرکسی ممکنه پیش بیاد

من که دیگه ازحرفای پرهام کلافه شده بودم بلنددادزدم

–پرهام مثل آدم حرف بزن ببینم چی شده

-ای بابا لیاقت نداریدباهاتون هم دردی کنم خواستم بگم اگه کنکورتونوخراب کردین ناراحب نباشین خودکشی هم نکنید ​

منوپریا که تازه فهمیده بودیم قضیه ازچه قراره باعصبانیت برگشتیم به سمتش پرهام هم بادرک موقعیت فراروبرقرارترجیح داد وشروع کردبه فرارکردن ماهم افتادیم دنبالش ​

-پسره ی احمق این چه طرزدلداری دادنه نصف عمرمون کردی​

اونم درحالیکه می دوید جواب داد پس چجوری بایددلداریتون می دادم؟خواهرای گلم ناراحت نباشید اگه دانشگاه قبول نشدین اشکال نداره نترسین توخونه ی نمی ترشین به اصغرقصاب واکبردوغی می گم بیان بگیرنتون ​

ازاین حرفش خندمون گرفت آخه اصغرقصاب واکبردوغی همسایمون بودن وخواستگاری هردختری می رفتن بعدازشنیدن القاب برازندشون باتیپ پاازخونه می نداختنشون بیرون​

romangram.com | @romangram_com