#درگیرت_شدم_پارت_54
توی سالن غذاخوری دوربین نداشت اما به جاش جلوی درش دوتا
محافظ وایساده بودند.
داخل اتاق ها هم نتونستم برم چون 3تا محافظ همش توی راهرو در
رفت و امد بودنو فقط یه دونه دوربین ته راهرو و یکی هم اول راهرو
وجود داشت.
این از داخل ویلا خب حالا برم توی باغو یه دید بزنم.
با احتیاط به باغ رفتم.
همه جارو قدم به قدم گشتم و فهمیدم که هر چقدر که تو ویلا نگهبان و
دوربین مداربسته کم داره اینجا ده برابرشو داره.
به ته باغ رسیدم. خواستم برگردم که صدای ناله ای شنیدم.
گوشامو تیز کردم تا ببینم درست شنیدم یا نه.
اره درسته صدای ناله یه ادمه.یکم نزدیک تر شدم. اون ته ته یه چیزی شبیه زیرزمینه.
در واقع شبیه نیست خوده زیرزمینه:/
اروم اروم به طرفش رفتم.
از پله هاش پایین رفتم اما تیرم به سنگ خورد، درش قفل بود.
دیگه بیشتر موندنم جایز نبود ممکن بود یکی منو ببینه. برای همین پا
تند کردم و از اونجا دور شدم.
با سرعت نور به اتاقم رفتمو یه مانتوی مشکیه کوتاه و شلوار اسلش
romangram.com | @romangram_com