#درگیرت_شدم_پارت_5

_آهای کسی خونه نیست الووووو
مامانم از اشپزخونه داد زد: زهرمار و الو چرا تو هیچ وقت مثل بچه
ادمیزاد نمیای خونه همش باید سرو صدا کنی؟رفتم تو اشپزخونه و گفتم: زهره جون یعنی کشته مرده این محبتتم،
اصلا این همه محبتو از کجا میاری؟!
_نمیدونم والا حتما اینم یکی از خصوصیات خوبه منه دیگه چه میشه
کرد.
_سگ درصد.
_لال شو بیا شامتو بخور.
_چشم. راستی مهناز کو؟
_بچم از بیمارستان برگشت خسته بود گرفت خوابید.
_اهان
شام با کلکلای منو مامان گذشت و شب با کلی فکر به اینده نامعلومم
کپیدم یعنی چیز خوابیدم.
_جناب سرهنگ توروخدا._امینی وقتی میگم نه یعنی نه.
_اخه سرهنگ خودت که میدونی من چقدر به هیجان و ماموریت
علاقه دارم چی میشه بزاری برم این ماموریت؟
_امینی حوصلمو داری سر میبریا گفتم نمیشه، یه نفرو باید فرستاد که
اونم انتخاب شده.

romangram.com | @romangram_com