#دردسر_پارت_63
نالیدم
-عرفان مشکلم بارانه ..
-اروم باش دختر .فردا باز بیارش .
-عرفان نمیاد .دیدی که امروز چی شد .وای طاقتم داره تموم میشه .
-باشه تو اروم باش .برو جایی که کسی صداتو نشنوه .
رفتم تو اتاقم و درو بستم .
-بگو
-مشکلش چیه نگار؟
چشمام رو با درد بستم و زیر لب زمزمه کردم
-سو استفاده جنسی و روحی
قلبم از این حرف شکست
پوف بلندی کشید و گفت :
-فردا میام خونت . داخل خونه نگهش دار ..
با صدای گرفتم گفتم :
-منتظرتم . ..
romangram.com | @romangram_com