#دردسر_پارت_40
-خوبم خوبم
از جام بلند شدم و خودم رو تکوندم که یه چی پشتم غرید
کسری که غرش بلد نبود
مریمم که غرش بلد نبود
داریوشم که ولش کن اون صحبت عادیشم بلد نبود
خیلی اروم برگشتم دیدم یه سگ از نژاد شکاریه اصیل داره نگاهم میکنه
خیلی تند گفتم
-چخه
دیدم بدتر از قبل دندوناشو نشونم میده
دوباره گفتم :
-چخه حیوون
اماده حمله بود که دیدم بغل در یه چوب قطوره
خدایا لطف کردی .
چوبو گرفتم دستم و تند تند با استرس گفتم:
-ببین بیا صلح کنیم . تو بزار من رد بشم منم قول میدم دیگه قلادتو باز نزارم که این اتفاق بیوفته
romangram.com | @romangram_com