#دردسر_پارت_28
اخمش غلیظ تر شد
-تو حق نداری با من اینجوری حرف بزنی تو اینجا فقط یه نوکری برای من مثل بقیه .مریم بنداز اینو بیرون
چشمام گرد شد
به من گفت نوکر؟بزنم ناقصش کنم
صدای اشنای مردونه ای به گوشم خورد
-کسری همین الان از خانوم عذر خواهی کن
برگشتم سمت صدا و چشمام تو چشماش قفل شد
این خودش بود .همون چشمای خاص
نگاهم رو دوختم به زمین و گفتم
-نیازی نیست .کسی نباید مجبورش کنه کاری رو انجام بده که نمیخواد
با جدیت گفت
-اون اشتباه کرده و باید عذر بخواد
کسری همین الان معذرت خواهی میکنی وگرنه یک ماه بخاطر حرف زشتت تنبیه میشی
کسری سرتقانه گفت
-من عذر خواهی نمیکنم
romangram.com | @romangram_com