#دردسر_پارت_26
-میتونم بپرسم اینجا چیکار دارید؟
زود خودم رو جمع کردم و نگاهم رو از چشماش به در خونه دوختم و گفتم:
-برای استخدام اومدم.تدریس ریاضی
دیدم لبخندش پر رنگ تر شد و گفت:
-خب تشریف ببرید داخل.خیلی خوشحال شدم از دیدارتون .خدانگهدار
قبل اینکه حرفی بینمون پیش بیاد به سرعت با قدم های استوار رفت و منو گذاشت با یه دنیا تعجب و خیرگی ....
قدم های نامنظمی به سمت در ورودی به امارت برداشتم
اون مرد کی بود ؟
تقی به در دم و قامت زنانه ای پدیدار شد
-بفرمایید ؟
-برای اگهی روزنامه مزاحم میشم
لبخندی زد و گفت :
-تشریف بیارید .از صبح با اقا منتظرتون موندیم .خیلی خوش اومدین بفرمایید داخل کسری جان بیا پایین معلمت اومده
صدای پسر بچه ای بلند شد
-بگو بره . از صبح نود تا اومده .بگو همشون مدرکشون رو باید بزارن کنار پشت ماشین لباسشویی بشینن..
romangram.com | @romangram_com