#دردسر_پارت_190

-نه بابا خستگی چیه .

-خیلی پرویی

-اخی تازه بهش پی بردی

-چقدر میخوای

-بعدا حالا کنار میایم.الان اومدم خبر بدم .

اینو گفتو بدون خداحافظی دوید سمت خروجی

با تعجب به مسیرش خیره شدم و مشغول به کارم شدم



(رویا)



لباسامو پوشیدمو یکم از پولایی پس اندازمو برداشتم و عینک ریپمو زدم به چشمام و بدون خدافظی از خونه زدم بیرون

خوب حالا کجا برم؟اها فهمیدم

به سمت خیابون مورد نظرم حرکت کردم..به کل نامه علی رو یادم رفت..بیخیال بعدا پیداش میکنم فعلا مهم بارانه

خب باران ..

باران خانوم ..این دختر چشه..همش تو خودشه و با نگار سرد رفتار میکنه کم حرف و نق نقو و زود رنج شده


romangram.com | @romangram_com