#دردسر_پارت_171
-نه پامو بریدن .
انگار دید بهترم .با پرویی کامل گفت
-پس بریم کمیته کارت جانبازی بگیری.
-بپا واقعی به اونجا پاتو باز نکنم
خندید و گفت
-تهدیدای زیادی کردی ولی اثر نداشت دختر جون
غریدم
-اثر نداشت چون ارزشش و نداشتی وگرنه همین الان ازت شکایت کنم کم کم چند ماهیو اب خنک نوش جان میکنی خوشتیپ
باز خندید.
این ریلکس و اروم بودنش کلافم میکرد .
بازومو گرفت و کمکم کرد بایستم.
بازومو محکم کشیدم بیرون و لی لی کنان به سمت در رفتم که باز داشت تعادلم بهم میخورو که دستمو محکم گرفت و بی حوصله گفت
-خوشحال باش چون توی مزخرف بودن حرف اول و میزنی
لبخندی با حرص زدم و گفتم
romangram.com | @romangram_com