#دردسر_پارت_155

خندمو قورت دادم . من باهات فعلا کار دارم دوست عریز

از جام بلند شدم و رفتم سمت کارتونای جدیدی که اورده بودند .برگشتم یکی از کارگرارو صدا کنم که دیدم صدای بدی بلند شد و تا برگشتم همه کارتونا ریخت روم

جیغم بلند شد .

هرجارو میدیدم تاریک بود که صدای سهراب بلند شد

-وا ببخشید حواسم نبود شما اونجایید .اون زیر هوا خوبه یا کولر روشن کنم؟



اینو گفت و صدای کفشاش رو شنیدم که قدم برمیداشت و دور میشد داد زدم



-ازت شکایت میکنم .بدبختت میکنم اقا سهرابـــــ



-میتونی ثابت کن خانومه خاکی من دوستای دبیرستانت نیستم . نباید با یه پسر مثل من در افتاد عزیزم . برو عروسکتو بردار وبازی کن



تاحالا تو زندگیم انقدر نسوخته بودم .

از حرص جیغ کشیدم و گفتم :

-میکشمتـــــ


romangram.com | @romangram_com