#دردسر_پارت_114

اوه بلندی کشید و خیره شد به لباسش

-خانومه خاکی چشماتونم خاک برداشته؟نگاه کن .وای لباسم ..

-ببخشید تورو خدا بزار پاکش کنم .

دستمال رژلبیم رو برداشتم و مالیدم رو شلوارش .

اب و شکر واسه این بود که لکش بمونه و اینم کشیدم تا ضایه تر بشه .

رژ صورتیم تمام پخش شد رو شلوار توسیش و بسیار نمای دلپذیری شد

-ای وای این چرا کثیف بود.میبخشید تورو خدا دقت نکردم .بزار پاکش کنم .

با حرص غرید

-شلوارمو شکل پرچم انگلیس کردید خانومه خاکی ممنون میشم دست نزنی بهش .

عقب رفتم و مشغول تماشای تمیز کردن شلوارش شدم که چطور غر میزد و پاک میکرد .

این تازه اولشه ....

اونروز مجبور شد با همون لک گنده برگرده خونه ..

ولی کارم ادامه داره باهات اقا سهراب.........



--------------------


romangram.com | @romangram_com