#در_تعقیب_شیطان_پارت_182
با حرکت دستش تصویر شخصی رو روی دیوار انداخت. مردی با هیکلی بسیار ورزیده و قدرتمند که قدی متوسط داشت و یه شنل سیاه به روی شونش خود نمایی می کرد مرد یه چوب جادو در دست داشت . پاتریک تصویر رو عوض کرد و این بار همون مرد در حالتی دیگر نشون داده شد. مرد صورتش رو کاملا تراشیده بود و یه نقابی فلزی روی صورتش بود ذرهی چرمی زیر شنلش پوشیده بود .
پاتریک: آلکس ماردر. فرمانده لشکر سیاه لرد لوسیفر. دست راست لرد لوسیفره . در جنگ جهانی جادو گری هفت سال پیش معاون فرماندهی رو به عهده داشت هزاران جادو گر سفید به دستور این هیولا کشته شدند. عضو سازمان جاسوسی لوسیفر فرماندهی نیروهای ویژه یا اساسین دارک هکسر ها.
- چی؟ اساسین دارک هکسر؟
- آره اونا هم طبقه بندی خاص خودشون رو دارند ما اساسین هکسر هستیم و اونا اساسین دارک هکسر یعنی اساسین های تاریک. این گروه خیلی از فرماندهان ما رو ترور کردند نمونه ایش هم مون کسی که تو چند ماه پیش دخلش رو آوردی. اون یه دارک هکسر از نوع اساسین بود که برای ترور من اومده بود. ما باید الکس ماردر رو بکشیم . مرگ اون ضربه ی بزرگی به ارتش تاریکی می زنه. با مرگ اون میتونیم نصف لشکر رو فلج کنیم و حملشون رو عقب بندازیم. امشب این کار رو می کنیم.
- منظورت اینه که دو تایی به ماموریت میریم؟
- معلومه که دو نفری میریم نکنه فکر کردی تو رو تنها می فرستم تو دل جهنم؟ نه هر جا بری دنبالت میام حتی تا خود قعر جهنم.
از حرفش حس عجیبی توی قلبم ایجاد شد. احساس امنیت می کردم. با وجود پاتریک حتما ماموریت موفق بود.
پاتریک آماده شو تا بریم به جنگ . با پیروزی امشب قدرت ارتشمون چند برابر میشه پس خوب دقت کن نباید هیچ اشتباهی توی این عملیات مرتکب بشیم.
- باشه. اما حالا برای عملیات چه لباسی بپوشم چه سلاحی بردارم؟
با اشاره ی دستی لباسی مخصوص بهم پوشوند خیلی سریع بود لباسی مشکی که توی تاریکی شب بدون شک قابل دیده شدن نبود. دقیقا همرنگ شب بود . لباسش کمی تنگ بود تا جلوی دست و پام رو نگیره یه شنل کوتاه روی شونم بود و کلاهی. چکمه ای مخصوص به پام بود چکمه ای که کفش صاف بود و با راه رفتن هیچ صدایی ایجاد نمی کرد.شلوارم هم تنگ بود و بیشترشبیه ساپورت میموند اما کاملا مشکی و هم رنگ شنل و کلاهم بود جوری که اگه تو نور ماه هم بهم خیره می شدی نمی تونستی منو بشناسی. سلاح های مخصوصی روی لباسم نصب بود تموم سلاحی که برای ترور یک نفر لازم بود.
پاتریک هم لباسی مثل من پوشیده بود .
romangram.com | @romangram_com