#در_تعقیب_شیطان_پارت_154


- این همون چیزیه که من هم می خوام من برای همین اومدم تا راهی پیدا کنم.

- درسته تو اومدی تا منو نجات بدی پس برو آماده شو که باید به سفرمون ادامه بدیم. نصف روز تا سازمان راهه به زودی بهش می رسیم و من اونجا به تحقیقاتی ادامه میدم که سرنوشت جنگ آینده رو روشن می کنه.

- جنگ آینده؟

- آره تو رویایی دیدی که در اون رودخانه ای از خون راه افتاده این جنگ در گذشته اتفاق افتاده و اینکه تو این خواب رو دیدی نشانه ی اینه که تاریخ قراره بار دیگه تکرار بشه.

از حرفش وحشت کرده بودم. یعنی...یعنی تموم اون فجایا بار دیگه قرار بود اتفاق بیوفته؟ چطور ممکنه؟

- درسته پریسا. تمومش بار دیگه اتفاق میوفته اما این بار نمیذارم اونجور که هفت سال پیش بود اتفاق بیوفته این بار پیروزی قطعی از آن ماست.

***************

با رسیدن به مقر سازمان همه ی بادیگارد ها برام احترام گذاشتن. من در حالی که پریسا درکنارم بود وارد سازمان مخوف شدم. سازمانی که در دل یک کوه بلند و وحشتناک بنا شده بود تمام کوه مثل یک قلعه ی طبیعی بود و از دور به هیچ وجه قابل مشاهده نبود تنها بادیگاردها بودند که در بیرون سازمان نگهبانی میداند واز لباس های نامرئی استفاده می کردند. با رسیدن به اتاق مدیریت و کنترل دیدم که مانیتور های جادویی که روی دیوارنصب بود داره انرژی غیر قابل وصفی رو به رنگ های سیاه نشون میده انرژی ها از هفت نقطه نشات میگرفتند و همه به یک نقطه وصل می شدند انگار تموم هفت نقطه در حال تزریق یک نوع انرژی به نقطه ی هشتم بودند.

سریع از یکی از محقق ها پرسیدم:

- پرفسور جان لایت این منبع عظیم انرژی چیه؟ چه اتفاقی داره میوفته؟

پرفسور: دقیقا نمیشه تشخیص داد که این انرژی سیاه از چه نیرویی برخورداره اما به مدت یک ماهه که این انرژی از تمام هفت بُعد در حال منتشر شدنه .


romangram.com | @romangram_com