رمان در تعقیب شیطان

#در_تعقیب_شیطان_پارت_131

- با صدایی که انگار از ته چاه بیرون میومد گفتم: چرا ؟ چرا این کار رو می کنی در حالی که می دونی جادو گری یکی از بزرگترین گناهاست؟

حالا دیگه صدای پاتریک می لرزید: برای اینکه بتونم از دنیامون محافظت کنم. لرد ملفیسنت اون عوضی جادو گری رو از خود شیطان آموخت اون تهدید بزرگی برای ماست اون می خواد جهنمی به روی زمین به وجود بیاره. اما من نمیذارم. این کار بر خلاف تموم اعتقادات ماست نباید بزاریم که شیاطین به ما مسلط بشن من نمیذارم آب خوش از گلوشون پایین بره من نابودشون می کنم حتی اگر تو آتش جهنم بسوزم. درسته که خدا قدرت نابودی شیاطین رو داره اما به نظرم این یه لمتحان برای ماست.

من که کمی قانع شده بودم گفتم: درسته که می خوای نابودش کنی ولی اینو بدون چه ما پیروز بشیم و چه نشیم تعداد زیادی جادو گر هستند که نافرمانی هایی خواهند کرد این واقعیت غیر قابل انکاره فکر کن که پیروز شدیم و دشمن رو نابود کردیم بعدش چی؟ آیا می تونیم جادو گری رو ببوسیم و برای همیشه بزاریم کنار؟ می تونیم دیگه بنده هایی بشیم که خدا دوست داره؟

سرش رو پایین انداخت و گفت: نه نمیشه ما تو راهی قدم گذاشتیم که برگشتی در اون نیست ما قربانی آتش جهنم خواهیم شد نا نسل های بعی ما در آرامش باشن تا بتونند خدای مهربون رو پرستش کنند. ما نابودشون می کنیم و خودمون نابود میشیم تا نسلی با ایمان به وجود بیاریم.

نمی تونستم باور کنم که نا خواسته وارد ماجرایی شدم که آخرش آتش جهنمه. نمی تونستم باور کنم این خارج ازتصوراتم بود این خارج از تموم چیزایی بود که فکرش رو می کردم. من به جهنم می رفتم بدون کوچک ترین شکی باید چیکار می کردم؟

- خدا مهربونه پریسا خیلی مهربون تر از چیزی که فکرش رو بکنی ما برای دفاع ازخودمون این علم نحس رو یاد گرفتیم می دونی که جادو ازشیطان به وجود میاد از نیروی شیطانی در حقیقت هیچ جادوی سفیدی وجود نداره تمامی جادو ها سیاه و خبیث هستند. حالا فهمیدی؟هر کسی که جادو می کنه یه جادو گر وحشتناکه تنها کافیه که ببینی این قدرت در چه راهی استفاده میشه. اگه به ضرر جهان و نظم طبیعیش باشه یه جادو گر تاریک محسوب میشی و اگه در جهت صلح و حفظ تعادل بین دنیاها باشه یک جادو گر سفید خواهی بود.

دیگه تحمل حرف هاشو نداشتم من باید چیکارکنم؟ من باید چیکار کنم؟

احساس خستگی می کردم حرف هاش بیش از حد تصوراتم بود پاتریک از یک واقعیت تلخ پرده برداشته بود. بی رحمی دنیای جادو گری. مسیری که جز به آتش جهنم و خشم خدا به جایی ختم نمی شد.

پاتریک:مید ونم مردد شدی می دونم می خوای همین حالا به زنگی عادی ای که قبلا داشتی برگردی. اما بدون پریسا این صلحی که قبلا وجود داشت داره کم کم رو به زوال میره به زودی هرج و مرجی نامرئی دنیا رو فرا می گیره. من منکر قدرت خدا نیستم اون خیلی بزرگه اما احساس می کنم که اینم نوعی آزمایشه احساس می کنم که این آزمایشی بزرگ برای ماست من تا تهش میرم بعدش خودم رو به خدا می سپرم هر چی اون بگه همونه اگه فرستادم جهنم راضیم اگرم بهم لطف کرد و منو مورد لطفش قرار داد بازم راضیم. من باید این گندی که ملفیسنت به وجود آورد رو پاک کنم چون جز من کسی نمی تونه پریسا تو می تونی بمونی و تو این راه کمک من باشی اما باید یه چیزی رو بدونی یه جریان بزرگ در راهه تو این مسیر درد و رنج زیادی وجود داره ممکنه عزیزانت رو از دست بدی اما بدون وقتی باشی می تونی ازشون محافظت کنی این بهتر از دست روی دست گذاشتنه چون در هر صورت اون میاد.

از حرفاش می ترسیدم این پاتریک دیگه اون پاتریکی نبود که من می شناختم این یه پسرفوق العاه قوی و ترسناک بود .

- پریسا نمی خوام نظرم رو بهت تحمیل کنم تو حق انتخاب داری تو امروز تونستی به سطحی از هوشیاری برسی و این یعنی شروع کار از امروز چیز هایی حس خواهی کرد صداهایی خواهی شنید صداهایی که تا به حال نمی شنیدی صداهایی زجر آور ناله هایی خفقان آور تو چیز هایی خواهی دید که تا به حال ندیدی و وحشت می کنی می تونی با من بمونی تا آموزش هات رو ادامه بدی با هر تمرین قدرتمند تر میشی تو می تونی اربابان تاریکی رو نابود کنی من این قدرت روتو وجودت می بینم احساس می کنم که کلید تموم دنیای جادو گرا در دستان تویه . تو می تونی سرنوشت رو عوض کنی دختر حالا می تونی به حرفام فکر کنی من خیلی چیز ها رو ازدست دادم بهقول معروف آب از سرم گذشته . همه چیزمو از دست دادم تو این راه من نمی تونم پا پس بکشم باید تا تهش برم باید انتقام خانوادم رو بگیرم اما تو با من فرق داری. به حرفام فکر کن و فردا به من خبر بده اگه می مونی به یک ماموریت خواهیم رفت اگر نمی مونی راه ما از هم جاست تو به قلعه بر می گردی و من راه سرنوشت رو در پیش می گیرم .

از حرفاش دلم گرفت. یعنی سرنوشتش رو پذیرفته بود؟ یعنی تموم حرفایی که زده بود واقعیت بود؟ آره چیزی جز واقعیت نبود دنیایی که توش پا گذاشتم رحم و مروت نمی شناسه همش درد و رنجه.

romangram.com | @romangram_com