#در_تعقیب_شیطان_پارت_118
- آره مگه چیه؟
- هیچی. چه شکلی بود؟
- اوممم یه پسر خوشتیپ و با کلاس.
- واخعاا؟ اسمش چیه؟
- نمی تونم بگم همه چیز سریه.حتی الانم زیادی بهت اطلاعات دادم لیلا بگیر بخواب فردا باید برم مرحله ی دوم آزمون رو شروع کنم.
- باشه استراحت کن.
صبح بعد از خوردن صبحانه ای مفصل به زمین تمرینی مورد نظر رفتم اما پاتریک اونجا نبود. کمی توی زمین وسیع تمرین قدم زدم که نا گهان دیدم که سایه ای در حال شکل گیریه. نمی دونم اما احساس خیلی عجیبی داشتم مطمنا پاتریک نبود. با شکل گیری سایه فردی در مقابلم ظاهر شد لباس خیلی عجیبی پوشیده بود نمی دونستم دوسته یا دشمن شنلی کاملا خاکستری به تن داشت کلاهی شبیه به کلاه خود بر سر داشت و یک زره جنگی طلایی رنگ به تن داشت چهرش به طور مرموزی پوشیده شده بود روی کلاه خودش دو تا شاخ وجود داشت در دست راستش یک چوب جادو داشت و به کمرش یک شمشیر براق وصل بود.
مرد: من به نمایندگی از یک انجمن فوق سری مایلم تا از شما درخواست عضویت در این انجمن رو بکنم. آیا حاضرید به جمع ما بپیوندید؟
- اسم انجمنتون چیه؟
- نمی تونم بگم
فعالیتتون در چه مورده؟
romangram.com | @romangram_com