#شما_در_دو_صدم_ثانیه_عاشق_میشوید_پارت_19


- اون اگه میل به حرف زدن داشت بیا این همه ادم یکیش همین میترا ندیدی چه قر و غمزه ای قاطی حرفاش میکنه ؟

باید پوشه رو جایی سینه اش میکوبیدم تو صورتش تا بره به کارش برسه . زنگ دوباره تلفن ضرب خورده کنجکاوم میکنه

- بله ؟

- آتیه سازان ؟

- بفرمایید؟

- میشه وصل کنید آقای رنجبر ؟

تمام دلهره و هیجانم فرو میکشه ، انگشت میشه روی شماره اتاق سید جواد

صدای عصبی حرفاش که داره تند تند طرح رو نطق میکنه واضح به سالن میرسه ، از گوشه و کنارش پیشنهادهای جالب علی بیرون میزنه ، از ترس عصبانی شدنش تلفن ها رو با اولین زنگ جواب میدم دیگه خبری از مزاحم تلفنی نیست هر چی که هست کاریه جز تماس مامان . مث همیشه جویایی حالمون میشه صداش زیادی خوشحاله خودش میگه چیز خاصی نیست تا سر از همه چی در نیاورد ول نکرد عادتش رو خوب میدونم یه مادر همیشه نگران ، اونقدری می پرسه و جواب میدم که قد بلند داداش جلوی روم میگه تمومش کنم . لبخند داداش و بپر بپر ابروی علی نشون میده بنده خدا ها رو خوب شست شویی مغزی دادن برای یه مجتمع تفریحی تجاری .

- راهنمایی بفرمایید آقایون رو


romangram.com | @romangram_com