#شما_در_دو_صدم_ثانیه_عاشق_میشوید_پارت_11
- منم دلارام البته اول سلام
خدا جونم چی قاطی خنده اش کردی که اینقده قشنگ می خنده ؟ خب هویت این خانم کمی تا قسمتی مشخص شد مونده اصل کاری . با یه سیخونک به داداشی شعبه دیگه ای از ثبت احوال اومد تو آسانسور ما .
- آرام جان ایشون آقای سیدی همسایه تازه وارد مجتمع هستن ایشونم پسرشون آقا کیان دخترشون هم که معرف حضورت شدن .
آخی که چقدر سخت بود آقا خودش رو معرفی کنه . این یعنی سیخونک بی سیخونک . شدم دلارام دل آشنا همراه با یه حسی که خواسته یا ناخواسته بودنش هم برای خودم مشخص نشد نگاه گرمم و انداختم تو چشمای بی تفاوت این آقا زاده . خب لامصب درست که نگاهت سرد و بی تفاوته ولی کشش که داره چرا اینجوری زل می زنی تو نمیدونی من به جایی بند نیستم کش میام ؟
- خوشبختم به مجتمع ما خوش اومدین
بی ادب ، فقط همین یه کلمه جواب این همه خوش آمد گویی من بود؟ - ممنون .
اِِِی ای ای صبر کن اینا همون منفورایی بودن که یه هفته است دارن رو اعصاب من تردمیل میرن ؟ اخم بی اجازه اومد نشست رو ابروم . این آقا زاده هم خیلی وقت بود نگاهش رو داده بود کف
- شرمنده بهرام جان این یه هفته که ما اومدیم همش سر و صدا درست کردیم دیگه بخشش شما شامل حال ما باشه باعث خوشحالیه .
اوه اوه ادبت تو حلق پسر عنقت . چه خوب که تکه ننداختم طرف خودش میدونه با اعصاب و روان ما چه کرده .
romangram.com | @romangram_com