#دنسر_پارت_73
-سلیقت توی انتخاب لباسم خوبه ها!
-مرسی.
-راستی من خشایارم. اینجا همه خشی صدام میکنن! توام راحت باش.
-هیوا هستم خوشبختم.
-همچنین.
باهم رفتیم سمت یه مرد دیگه که ایرانی هم نبود و منو به عنوان مدلشون معرفی کرد و میک آپمو سپرد دسش و رفت. وقتی کارم تموم شد به دلیل اینکه حوصلم سر رفته بود رفتم یه گوشه نشستم و هندزفری هامو گذاشتم توی گوشم و آهنگ مورد علاقمو پلی کردم باهاش مشغول خوندن شدم. هیچکیم اونجا نبودن. داشتم حال میکرد که یهو دیدن یکی دستشو گذاشت روی شونه م. با تعجب به پسری که رو به روی وایساده بود و با چشمای گشاد بهم خیره شده بود نگاه کردم. میشناختمش.... بردیا رادین! خواننده ای که تو ایران مثه بمب ترکیده بود. هندزفری هامو در آوردم و گفتم:
-چیزی شده؟!
پسره خودشو جمع و جور کرد و گفت:
-ورود افراد متفرقه به اینجا ممنوعه خانم.
-من رقصنده ی این کار هستم. و شما؟
-اوه... پس اون خانمی که میگفتن شمایید؟ من بردیا رادین هستم کارگردان و آهنگساز کار. گهگداری هم میخونم.
خودش بود. آهنگاشو خیلی گوش میدادم. کارش خیلی خوب بود ولی به روی خودم نیاوردم و گفتم:
-هیوا هستم. خوشبختم.
-همچنین امیدوارم همکاری خوبی داشته باشیم.
romangram.com | @romangram_com