رمان دنسر

#دنسر_پارت_165

من: آرزوم اینه، هرجا که هستی

حتی وقتی که تو چشماتو بستی

تو خواب و رویا من پیشت باشم

آرزوم اینه عاشقت باشم.

دست همو گرفتیم و باهم خوندیم:

-حال ما خوبه، کنار همدیگه

حالا که اینجایی عاشقتم دیگه

دستتو میگیرم، واسه تو میمیرم

تو چشات عشقو میبینم.

این آهنگ با صدای جیغ وسوت و دستای جمعیت به پایان رسید. چندتا آهنگ دیگه رو هم خوندم و بعد بردیا آهنگای تکی شو میخوند و من روی صحنه میرقصیدم! انقدر قبل از اجرا مشروب خورده بودیم که اگه تا صبح هم میخواستن میخوندیم!!

وقتی اجرا تموم شد یه خانوم و یه آقایی اومدن و نشستن رو به روی ما دو تا و شروع کردن به سؤال پرسیدن. کجا باهم آشنا شدین، چطوری آشنا شدین، اسم واقیتون چیه، چیکار میکنید؟ برنامتون چیه واسه آینده و...

وقتی تموم شد و رسیدیم هتل ساعت 5 صبح بود و انقدر خسته بودیم که نرسیده خوابمون برد.





romangram.com | @romangram_com