#دنسر_پارت_144
همه چیزو تند تند خودش میذاشت توی دهنم. گفتم:
-خودتم بخور!
و لیوان شیرموز رو برداشتم و دادم دستش. با خنده و شیطنت نگام کرد و گفت:
-آی آی آیییییی!!
زدم تو سرش و گفتم:
-کوفت کثافت!! بیشورِ بی حیا! اصلا نمیخوام بخوری.
خواستم لبوان رو بیارم پایین که دستمو گرفت و گفت:
-نه دیگه... این شیرموز خوردن داره!
یکم خورد و دوباره بقیه شو به زور کرد تو حلق من. داشتم میترکیدم دیگه. وقتی تموم شد از جاش بلند شد و گفت:
-مطمئنی خوبی؟
-آره بابا.
وقتی بردیا رفت بیرون منم رفتم توی اتاق خودم و بعد از دوش گرفتن یه لباس مرتب پوشیدم و موهامو خیس ولو کردم دورم تا خشک بشن. عادت نداشتم با سشوار خشکشون کنم.
گوشیمو برداشتم و دیدم کلی میس کال و مسیج دارم. همشون هم از طرف مسعود و کارگردان اون کلیپ خارجیه بود. با استرس رفتم پیش بردیا و گوشیمو نشونش دادم و گفتم:
romangram.com | @romangram_com