#دنسر_پارت_122


-هیجان داری؟!

-آره...

-نمیدونم هر وقت اون ایده ی خاص رو پیدا کنم فرداش استارت کارو میزنم.

-خب به نظر خودت کی این ایده رو پیدا میکنی؟

-نمیدونم. ولی نباید خیلی دیر بشه چون هم آهنگ قدیمی میشه هم مردم ممکنه یادشون بره.

-آره باهات موافقم.

رفتیم یه رستوران و غذامونو خوردیم و بعدشم بردیا منو گذاشت خونه و خودش با آژانس رفت دنبال ماشین من. منم توی این فرصت قشنگ خونه شو دید زدم. یه خونه ی متوسط، نه کوچیک نه بزرگ. یه حیاط خوشگل و یه استخر توش. خونه آپارتمانی نبود و من از این بابت خیلی خوشحال بودم. دکور خونه و طرز چیدمان وسال رو دوست داشتم. ترکیب رنگش هم برام جالب بود. بیشترش سفید بود و یه جاهایی از رنگای جیغ و شاد استفاده شده بود. یعنی همه رنگی توش بود. خونه 4 تا اتاق داشت. در اولین اتاق رو باز کردم. یه تخت دو نفره، یه میز کنسول که جلوش کلی عطر و ادکلن و افتر شیو و ... بود. ترکیب اتاق طوسی و مشکی و سفید بود. دیگه هر خری جای من بود هم میفهمید که اینجا اتاق بردیاس. مخصوصا با اون عکسای خوشگلی که از خودش به در و دیوار آویزون کرده بود. دستمو گذاشتم روی قلبم که دوباره وحش شده بود و نفس عمیقی کشیدم. اتاق بعدی یه چیزی تو مایه های اتاق کارش بود چون توش چندتا ساز و یه میز بزگ بود. روی میز چندتا دفتر نت و دفترای معمولی دیگه بود که باز و بسته به طور شلخته وار و نا مرتبی پخش شده بودن روی میز. خواستم برم مرتبشون کنم اما سریع پشیمون شدم. به من چه!؟

اتاق بعدی وقتی درش رو باز کردم نیشم باز شد. یه اتاق با دیوار سفید که انگار رنگای مختلف رو پاشده بودن روش. رنگ و وارنگ بود. با یه تخت دونفره و یه رو تختی از طرح دیوارا. یه میز کنسول خوشگل و یه ست کامل لوازم آرایش روش. با یه کمد و یه کاناپه ی پف پفی دو نفره. خیلی خوشگل بود!! ولی وقتی دیدم لوازم آرایش روی میز کنسوله و توی کمد چند دست لباسه فهمیدم مال من نیست و با لب و لوچه ی آویرون رفتم سمت اتاق بعد که دیدم به جای دیوار فقط آینه ست و یه باند بزرگ گوشه اتاقه. تمام ذهنم درگیر این بود که اون لباسا مال کیه!! سرمو تکون دادم و گفتم:

-وا! پس کدوم اتاق ماله منه؟!

-همون رنگی رنگی!!

نیم متر پریدم!!

من: روانی ترسوندیم! کی اومدی؟

-الان. یعنی واقعا نفهمیدی کدوم اتاق توا؟!


romangram.com | @romangram_com