#دنسر_پارت_100
-آره حق با تواِ.
و گوشی شو قطع کرد!! منم موبایلمو پرت کردم روی میز و با غر غر مشغول ادامه ی کارم شدم:
-پسره ی روانی. تکلیفش با خودشم معلوم نیست! اصلا به این چه ربطی داره!؟
رژلب قرمزی رو برداشتم و زدم به لبام. یکی در زد. در حالی که داشتم با موهام ور میرفتم گفتم:
-بیا تو.
با دیدن بردیا که اومد تو تعجب کردم. لبخندی زدم و گفتم:
-اومدی؟
خیلی جدی به سرتاپام نگاه کرد و گفت:
-این شکلی؟!
-مگه چشه؟!
-فکر نمیکردم اینجوری باشی.
-چه جوری باشم؟؟ مگه چیکار کردم؟ لباس مخصوص رقص عربی همینه همه هم میدونن.
-دستشو آورد بالا و با کلافگی گفت:
romangram.com | @romangram_com