#چشمان_سرد_پارت_42
نگاهی بهم کردوگفت
-باباراحت باش همون پارازیت خودمون دیگه!رفته توحیاط مثل سگ جون میکنه
باتعجب نگاش کردم که گفت
-باباداره نرمش میکنه روزی یه ساعت عادتشه!
-هوم.خوبه
-مثل اینکه توهم دوست داری؟!من که حسش روندارم به اندازه کافی موقع تمرین رزمی انرژی ازدست میدم
-ولی تمرین صبح چیزدیگه ای
این روجناب پارازیت گفت که داشت میومدتو
-صبح بخیر
سری برام تکون دادورفت کمی اب خورد!اه میمردی جواب صبح بخیرم روبدی!احمق زشت!اومدنشست طرف دیگه آرادوصبحونه اش روخورد!اون هم مثل آرادیه گرمکن وتیشرت البته رنگ خاکستری پوشیده بود!صورتش هم ازشدت دویدن سرخ بود!
بلندشدم ورفتم سراغ سیستم هاکه دیدم هدایتی زودترازمن نشسته
-شمامگه صبحونه نمیخورین
-نه عادت ندارم
همین روگفت وتوکامپیوترش فرورفت
سیستم روروشن کردم وفوراسراغ دوربین های ورودی رفتم بزاراول ببینم توویلای احسنی چه خبره
-خوب سرهنگ!چیز خاصی مشاهده نکردین
صدای پارازیت بودکه دقیقابالای سرم وایساده بودوآروم صحبت میکرد
-نه قربان!اوناهم مثل ماتازه ازخواب بیدارشدن!البته خوب ازاینجاخیلی چیزی نمیشه دید
-خوب پس بایدیه سری دوربین توساختمونشون کاربزاریم
-درسته کمک زیادی میکنه
-خوبه ترتیبش رومیدم
بعدهم روبه همه کردوگفت عصرساعت دوهمه تومحوطه باشین تایه کم تمرین رزمی کنیم درمورددوگروه اطلاعاتیمون هم اون گروهی که زمان استراحتش بودبیاد
ههمون تومحوطه جمع شده بودیم گروه مازمان استراحتش بودالبته من برنامه ای که روی سیستم هاریخته بودم رو فعال کرده بودم تاهمه چیزروضبط کنه!
-خوب من وسرگردامینی یه سری تکنیک هاروبهتون یادمیدیم تابتونین ازخودتون مواظبت کنیدالبته میدونم آقایون همه کارکردن اماخوب برای اوناتمرین میشه وبرای خانوم هاهم یه چیزی یادمیگیرن که شایدکمکی براشون باشه بعدهم یه نگاه خاصی به من کردوپوزخندزد
-ببخشیدسرهنگ اشتباه نشه خانوم هاهم دسته کمی ندارن!
-یعنی میخواین بگین که شماهم ورزش های رزمی کارکردین
-بله کاراته وتکواندو
-خوبه پس فکرکنم بتونین چندتاازفنهای آرادرودفع کنین
اینوگفت وزدپشت آرادکه داشت بالبخنی شیطنت آمیزنگام میکردحالادیگه ازاون هم حرصم گرفته بودبایدحالش روجامیاوردم
-بدم نمیادکمی خودم روگرم کنم
romangram.com | @romangram_com