#چشمان_سرد_پارت_176

-چی؟

-یعنی بااین کاراورفتارای آریاکه همش دورطنین بال بال میزدنفهمیدی؟

-چیو؟

-کاچیو!اینکه آریاعاشق ودلباخته طنینه!

بااین حرفم حسام چشاش درشت شدوگفت

-نه

-پسرتوچطوری اینقدردهنت بازمیشه؟ببنداون گاله روالان پشه میره توش

بااین حرف من حسام دهنش روبست امادوباره بازش ککردوگفت

-جون حسام راست میگی

-مرگ توآره!

حسام که حالاازشوک دراومده بودبانیش بازگفت

-گفتم این چرااینقدرمشکوکه!وای خدا

-ذوق مرگ نشی!عروس ودومادکسای دیگه این!توذوق میکنی؟بروذوق نامزدخودت روبکن

-گمشوپسر!من ذوق آبجیم رومیکنم

-کی گفته آبجی توئه؟آبجی خودمه!

-نه خیرم اون محاله توی منگل روبه برادری انتخاب کنه امامن رسمابه عنوان برادرش اعلام شدم

-اِ.پس بهتره بدونی که توی این ماموریت منوداداش صدامیزد

-بروباباکی به توی کروکدیل میگه برادر؟

-خودکروکدیلش!





بااین حرفم خنده ای کردوگفت

-نه این یکی روراست میگی.

داشتیم باهم میخندیدم که یه دفعه یه دستی محکم خوردتوی سرم وبعدهم صدای آریااومدکه میگفت

-هی درموردنامزدمن درست صحبت کنینا!کروکدیل خودتونین

نیشم فوری ازخوب شدن حال آریابازشد.همیشه همین طوربودعصبانیتش برای یه ساعت بودفوراحالش خوب میشد

حسام- حالاهمچین میگه نامزدم انگاراون به طنین گفته واون هم گفته بله.اصلاازکجا معلوم که ردت نکنه؟

بااین حرفش منم زدم پشت شونه حسام وگفتم

-دمت گرم!زبونت روبایدطلاگرفت!منم بهش گفتم امااین آقاخیلی خوشخیاله!

آریاهم نامردی نکردویه دونه هم زدپس کله حسام گفت

romangram.com | @romangram_com