#چشمان_سرد_پارت_110

برگشتم سمت سردارگفتم

- حالاجاسوس اصلی کی بود؟

سردار-سرگردنعمتی.

باتعجب گفتم

-چی؟

این دفعه آریابرگشت طرفم وگفت

-درسته سرهنگ!

بعدهم خنده ای کردوگفت

-اون روزی که شمااومدین توی سالن وبااخم به سرگردنعمتی نگاه میکردین فکرمیکردم که شماهم بهش شک کردین چون من هم ازترس توی نگاهش بهش شک کرده بودم امابعدفهمیدم که شماازاون برای تحقق نقشتون استفاده کردین

اخمام روتوی هم کردم که گفت

-البته همون طورکه گفتین این نه اشتباه شماست والبته نه آراد!

هنگامی که اسم آرادرومیگفت دستاش رومشت کردوبه شدت فشاردادکه من احساس کردم الان مفصلاش ازهم درمیره

بدون توجه به نگاه من به دستش ادامه داد

-وقتی که اون ازخونه بیرون اومدبهترین موقعیت براش جورشدکه بتونه بدون اینکه نگاه تیزبین شمااذیتش کنه به اطلاع رسانیش بپردازه اماخوب من هم بیکارننشسته بودم ومامورایی روبرای تعقیبش فرستادم وجالبه که بدونین همون موقع که ماخانی رودنبال میکردیم اون هم به خونه احسنی رفت وبعدازبیرون اومدنش دستگیرشذوالبته بایدبگم همه این کارهارومامدیون نقشه شماهستیم تابتونیم بهترآدماروزیرنظربگیریم

من که تازه همه چی دستم اومده بودسری تکون دادم وگفتم

-ولی بهتربودمن روهم دراطلاع قرارمیدادین.اینجوری حس حماقت میکنم

بعدهم اخم کردم که سردارگفت

-اخمات روبازکن جناب سرهنگ!میدونم واسه سرهنگ مغروری مثل شمااینجورکلک خوردن سخته اماباورکنین مجوربودیم شمارودوربزنیم.

سرم روبلندکردم وبااخم به سردارنگاه کردم که گفت

-آخه هیچی ازنگاه تیزشماسایبری هادورنمیمونه برای همین مجبورشدیم به یه چیزدیگه سرگرمتون کنیم تاجاسوس بتونه خودش رونشون بده آخه خانی گفته بودکه احسنی گفته ازوقتی که سرهنگ جدیده واردگروه اطلاعات پلیس شده جاسوسشون جرات نکرده اطلاعاتی بفرسته این بودکه مجبوربودیم شمارویه کم ازاین زیرنظرگرفتن همه دورکنیم

بعدهم سری تکون دادوگفت

- حالاهم اون اخمات روبازکن.خوبه من مافوقتم واینجوری اخم میکنی دربرابرزیردستت چی میکنی؟

بااین حرفش یه دفعه به خودم اومدم وگفت

-وای ببخشیدقربان!قصدجسارت نداشتم

بااین حرف من آریاگفت

-سردارحالاخوبه شمافقط اخمش رودیدین.ماکه هم اخم وفریادش رودیدیم هم مزه لگداش روچشیدیم چی بایدبگیم؟

باحرف آریالبخندی زدم وگفتم

-واقعامعذرت میخوام قصدنداشتم که بهتون آسیبی برسونم اماخوب مشتای شماهم کم ازخجالت من درنیومد

بااین حرفم اونومتوجه زخم لبم کردم که شرمنده گفت

-بایدببخشیدتحت تاثیرجوقرارگرفتم

romangram.com | @romangram_com