#چشمانت_آرزوست_پارت_73

+تازه اینا که قدیمین

_آره مال زمان جاهلیته درست زمانی که همسن تو بودم

سرم ناراحت پایین بودو داشتم حرفشو تجزیه میکردم که با فهمیدن منظورش سرمو عین جت اوردم بالا کل صورتش میخندید

+الان به من گفتی جاهل

_البته تو خیلی هم جاهل نیستی حتما تیامو خیلی دوس داری که براش رگ میزنی

بازم تعجب+تو از کجا میدونی؟

_خب دیگه،اینارو ول کن از این یه بعد با مروارید میسازی،اذیتش نکن روزای سخت زیاد داشته،سعی کن درکش کنی دختر ساکتیه امیدوارم مدتی که اینجاس با جیغ جیغات بتونی براش یه کاری بکنی

یه درصدم شعور نداره بی فرهنگ

+اما پری

_چند ساله اینجا کار میکنه،فرستادمش یه جا دیگه،آخه روت زیادی داشت میرفت بالا

با لبخند نگاش کردم که یه نگاه که میگه خدا شفات بده بهم انداخت رفت بیرون آخیش شکر که پری اخراج نشده

صبح وقتی داشتم میرفتم بیرون در چنان یه دفعه ای باز شد شانس آوردم جلو تر نبودم وگرنه شته شده بودم

به مروارید که پشت در بود نگاه کردم خب اونم اومده سر کار


romangram.com | @romangram_com