#چشمانت_آرزوست_پارت_61
_مگه مرض داری یه کلام بنال دیگه
این پسرا خیلی بی ادبن خیلی بیش ازاندازه خواستم دوباره در بزنم که در باز شد
_مگه کری نمیشنوی هی میگم کیه چرا جواب نمیدی ؟
هیمممم
+اومم،بیا بریم فیلم ببینیم دیگه
یه چشم غره رفت که کرکو پرم ریخت بعدشم رفت سمت تلویزیون سی دی فیلم ترسناکو گذاشت بین خودمون بمونه من اصلا جرئت دیدن فیلم ترسناک ندارم اگه نگاهم کنم تا یه ماه تنها تا دستشویی هم نمیتونم برم
_مثلا شال روی سرت نقش چیو ایفا میکنه
در واقع شالم داشت میفتاد رو شونه هام
شونمو انداختم بالا.فیلم شروع شد اوایلش ترسناک نبود ولی وسطاش داشت ترسناک میشد با سامیار رو مبل سه نفره نشسته بودیم من سمت چپ بود سامیار هم سمت راست و وسط لم داده بود یه صحنه بود دختره داشت میرفت سمت یه زنه،زنه هم پشتش به دختره بود،سه چهار قدم مونده بود دختره برسه بهش که یه دفعه ای زنه برگشت یه هین کشیدمو اولین چیزی که به دستم رسید گرفتمو فشار دادم زنه خیلی وحشتناک بود غیر قابل توصیف،حالا تو این هاگیر واگیر چیزی که گرفته بودمش دستمو فشار میداد چیییی دستمو فشار میداد یه هین دیگه کشیدمو سریع بلند شدم که فرار کنم که کشیده شدم عقبو پرت شدم بغل یه نفر لعنتی سامیار واییی حالا چطوری چشمامو باز کنم
_تو که جرئت نداری چرا میگی فیلم ترسناک ببینیم حالا هم نمیخوای بلند شی خوش گذشته سریع چشمامو باز کردم سرامون روبه روی هم بود سری اومدم قبل اینکه سوتی بدم بلند شم که با صدای جیغی از تلویزیون دوباره کلمو چسپوندم به شونش که قهقه اش رفت هوا_ خب تو که انقدر ترسویی پیشنهاد فیلم ترسناک تو شب میدی آخه وای
دوباره زد زیر خنده
حالا تا فردا تکرار میکنه همین جملرو هرر
از بغلش اومدم بیرون از اونجایی که خیلی پروام به روی خودم نیاوردم
romangram.com | @romangram_com