#چشمانت_آرزوست_پارت_49

نگامو اطراف چرخوندم یه قسمت بود انگار جدا میشد سریع رفتم سمتش یه در شیشه ای مضخرف درو باز کردم. اوه مای گاد کلی وسیله ورزشی بود داشتم همینجوری نگاشون میکردم که یه صدایی شنیدم

_مثل اینکه علاوه بر نفهمی و وراجی و پرویی،فضول هم هستی.

چشام گرد شد سامیار اینجا چیکار میکرد سگ تو شانس خیلی آروم برگشتم سمتشو برای ماستمالی یه لبخند زدم. جووونم ست

شلوار مشکی با تی شرت قرمز فکر کنم به ست کردن با بقیه علاقه داره

+تو اینجا چیکار داری؟

_ببخشید یادم نبود برای گردش تو خونه خودم از تو اجازه بگیرم

سری بعد تکرار نشه

تا خواستم جوابشو بدم معینی اومد

معینی:اا سلام آقای رادمهر خوب هستید؟

انگار نه انگار منم هستم بدبخت هول

_بله خوبم شما هم برید سر کارتون منم برم.

بعدشم رفت

+علیک سلام تا اقارو دیدی ما محو شدیم


romangram.com | @romangram_com