#چشمانت_آرزوست_پارت_20

کیان:شما چطوری بانوی زیبا

دوباره ادای عق زدن در آوردم متعجب نگام کرد بردیا خودش نگه داشت اما سامیار به خوردن ادامه داد ای کارد بخوره به اون شکمت حناق بیستو چهار ساعته بگیری

کیان:چرا اینجوری میکنی حالت تهوع داری

متعجب نگاش کردم یه نفر چقدر میتونه خر باشه آخه

بردیا:خب آقا دکتتتر. فکر میکنم پای خانم

منتظر بهم نگاه کرد

من:صالحی

توقع نداشت اسممو بگم که کیان با سرفه جلو خندشو گرفت

بردیا:بله خانم صالحی مثل اینکه پاش در رفته اگه معاینه کنی

اوففف دوباره اسم پا اورد یاد درد پام افتادم

پسره همون دکتره اومد سمتم

کیان:آره الان شروع میکنم

نه بابا خودت گفتی یا کسی کمک کرد استاد


romangram.com | @romangram_com