#چشمان_آتش_کشیده_پارت_123
- اونا فعلا کاري نکردن مگه نه ؟ پليس نميتونه بدون دليل کاري کنه.
ناله کنان گفتم :
_پس من چيکار کنم؟
- تنها جايي نرو!
_ ولي من نميتونم با خودم باديگارد اينور و اونور ببرم؛ از کجا معلوم به اوني هم که همرامه آسيب نزنن ؟
فشاري به دستم آورد و گفت : _اينکارو نميکنن.
با شک گفتم :
_ از کجا مطمئني؟
چشماش رو با درد بست و سرشو پايين انداخت.
- چون به خاطر من بهت نزديک شدن.
چشمام گرد شد و گفتم :
romangram.com | @romangram_com