#بوی_نا_پارت_7
-سخت ببینم!مگه کار یه قرون دو زاره!
-خدا قسمت همه بکنه!
-راست می گه حاج مصطفی!مگه شوخیه؟سفر حجه!
-خدا پدر و مادر حاجی رو بیامرزه که واسه ي محل آبرو خرید!
-خدا رحمت کنه!
-خدا بیامرزه!عزت آورد تو محل!
-براي سلامتی حاج مصطفی صلوات! اللهم صل علی محمد و ال محمد.
-ما که دیگه سفرمون رو کردیم!باطن امام زمون نوبت کربلایی قدیره!
-ایشالا!
-ایشالا!
-راستی حاج آقا،کی کلنگ تکیه رو می زنیم؟
-ایشالا زود ایشالا زود!فقط باید اهالی همت کنن!با یه شاهی صنار که کار پیش نمی ره!می دونی چقدر خرج داره!سر
به فلک می زنه!
-البته البته!
-تکیه س ! شوخی که نیس!
به این سوي چراغ با هر یه قرونی که یکی می ده به من،یه قرونم خودم روش می ذارم که این کار زود تر انجام بگیره اما حالا کو تا اون وقت!اهالی م دین و ایمونشون سست شده!هفته به هفته می گذره و یکی در این خونه رو نمی زنه یه عباسی خرج تکیه ي محلش بکنه!
-دین و ایمون رفته دیگه!
-دارن کافر می شن مردم!
-اعتقاد کجا بود!
romangram.com | @romangram_com