#بغض_غزل_پارت_13
-تو با سه چهار هزار تومن کارت راه می افته؟
-نه.
-پس حرف نزن.بگو می خوام پولت رو هپولی هپو کنم دیگه.
-نه به خدا! عسل تو رو خدا حالمو نگیر.
-برو ببینم بابا! برو از مامان بگیر، به من چه.
-آخه همین چند روز پیش به همین بهونه ازش پول گرفتم اما رفتم سی دي ها و فیلم جدید گرفتم.
-خب دیگه به من ربطی نداره! من رفتم.
-عسل، وایسا دیگه، مسخره نشو.
-خودت رو ننکش، من نمی دم.
-نده بابا، گدا!
من که دیدم عسل ناخن خشک تر از این حرف هاست تصمیم گرفتم به سراغ نیما بروم و از نیما پول قرض کنم. پیش
او رفتم و گفتم:
نیما جان، خوبی؟
هان! چی می خواي؟
یعنی چی؟ دارم احوالپرسی می کنم!
من تو رو می شناسم. بگو چی می خواي من کار دارم.
داداشی جونم، این مدت خیلی کار کردي؟ بمیرم الهی.
نمی خواد تو بمیري، بگو ببینم چی می خواي؟
بگم؟!
بگو دیگه.
romangram.com | @romangram_com