#بی‌گناه_پارت_30

دسمالي برداشتم و روي لبم کشيدم و گفتم: بخاطر اين ناراحت شدي بيا پاکش کردم.

برسام: مانتوتو چکار ميکني.

من: بيخيال بابا حساس نشو.

من: حالا اخمات و باز کن ديگه.

برسام اخماش باز کردو جدي نشست.

من قيلون ميکشيدم برسام چاي ميخورد نيو دادم بهش گرفت و کشيد

من: برسام.

برسام: هوم.

من: هوم چيه بگو جانم.

برسام:روتو برم حالا چي ميخواستي بگي.

براي اينکه حرسشو در بيارم به پسره جيگري که توي الاچيق روبرومون بود اشاره کردم و گفتم: اون پسره خيلي خوشکله.

romangram.com | @romangram_com