#بی_تو_مگه_میشه_پارت_9
- هنوز هیچ کاری ولی قراره انجام بشه.
-خب تعرف کن دیگه....
- اینطوری نمیشه پاشو بیا اینجا
-میمردی همینجا تعریف میکردی؟
-نوچ... باید بیای اینجا.
- تا یه ساعت دیگه اونجام...
........
- بدو بگو دارم از فضولی میمیرم.
- دختر خجالت بکش 24 سالته هنوز عوض نشدی....
- برا اینکه از فضولی میمیرم؟ یعنی تو فضول نیستی؟
- هستم ولی کنترل میکنم.ماشالا تو از ده فرسخی پیداس.
بعد زدم زیر خنده.
- الاغ میزنم تو سرتا.
اخم مصنوعی کردم و گفتم: ثریا با بزرگترت درست حرف بزن.
یهو پقی زد زیر خنده و گفت: همچین میگه بزرگتر انگار 40 سالشه...خوبه 6 ماه بزرگتری ها...
- تو بگو یه دیقه...
-کم زر برن .جریانو تعریف کن.
- راستش میخوام...
تمام مدتی که داشتم نقشمو تعریف میکردم ثریا بهت زده منو نگاه میکرد.
romangram.com | @romangram_com