#بی_پروا_نفس_کشیدن_پارت_95
رفت وبایه سینی پراز مخلفات صبحونه برگشت دهنم واموندگفتم: اوه چی کردین اقا ارتان ..
ارتان: نوش جان..
: مرسییی
نشستم سیردل خوردم وقتی دیگه صبحونمون تموم شد حساب کردنورفتیم بیرون..
بادخنکی میومدابراخیلی قشنگ بودن حوض کوچیکی که توقسمت سنگلاخی رستوران بود ادم روسوسه میکرد بره طرفش اخه خیلی قشنگ درس شده بود یه قلب بود توحوض که از همه جا ش فواره اب میومد..
اروم اروم رفتم طرف حوض دستموبردم تواب آخ چه حس خوبی حس تازگی حس طراوت وشادبی وتوبندبندوجودم مزه مزه کردم...
توحس وحال خودم بودم که باصدای نکره غزل همه چی بهم خورد
غزل: هـــــــویییی پری چب کنی؟؟؟؟؟؟
:مرض اشغال مث گاومیپره میادصداشم صدا نیس که انگار صداخره
غزل چشاشو واسم گردکردبه طرفم یورش اوردخواستم جیغ بزنم فرارکنم که اون زودترعکس العمل نشون دادودستامومحکم گرفت خواستم دربرم نمیشد مث سگ زورداشت..
دستشو کردتواب مشت کردریخت بم جیغ زدم:روانییی
دستموول کردمنم سری اب ریختم بهش انقد اب بازی کردیم خیس اب شدیم ..
یه نگاهی به خودمون انداختیم شده بودیم موش اب کشیده پقی زدیم زیرخنده ازته دل میخندیدم برای باراول بود ازته دل میخندیدم وشادبودم خیلی حس خوبی بود.
باصدای زن عموبرگشتیم: ای وای خاک به سرم شما چرا این ریختی شدین اخه؟؟؟؟؟
غزل: چیزه این حوضه نشتی داشت بعداینطوری داشت 😁
مامان: که حوض نشتی داشت اره؟؟؟؟بدوییین برین لباستونوعوض کنین واسه من بچه شدن تواین هوا سردمریض میشین اخه خدااا..
غزل: نچ نچ نمیشیم
مامان: میبینم بـــــعــــــله
رفتیم توماشینولباسامونوعوض کردیم ارتان حرکت کردکه غزل گفت: اق ارتان یه اهنگ شادوتوپ بذار که حال کنیم تاخودرامسربترکونیم ...
ارتان: چشـــــم
ظبطوروشن کرد واهنگ وپلی کرد: نیمه ی گُم شدمی و چشم از روت برنداشتم
چشمات آسمونه ، بغضت ابره
اشکات بارونه حتی باشه یه قطره
یه صورت فرشته با چشای شیطون
با نگاش منو میخواد و منم میگم ای جون
romangram.com | @romangram_com