#بی_پروا_نفس_کشیدن_پارت_109

(ازپیشم میری 25باند)

اهنگ تموم شدورسیدیم اخیشششش داشتم میمردم اه این اهنگم چقدغمگین بود..

برای اینکه بریم داخل گفتن باید پلاستیک تودست پامون کنیم 😂

کم مونده بگن پلاستیک توسرتونم بکنین ای خدا چقدباحال میشه😝😂

داشتم باخودم میخندیدم که بقیه همیطور نگام میکردن غزل گفت: خواهرعزیزم چته دیونه شدی این کا راونکن الان فک میکنین خل وچلی چیزی هستی رات نمیدن هاا ازمن گفتن بود

دستمومشت کردم وکوبیدم توکمرش که جیغش بلندشدعمواومد طرفمون: بچه زشته تروخدا

:باش ببخشید عمو

اوه اوه چقدقشنگ بودها همه چی ازطلا ونقره وان ودوش حمامشم طلابود اگه حموم ما این شکل بود من که اصن حموم نمیرفتم ..

ارتان: خوشگله نه؟

:چی؟؟؟

ارتان: کاخ شاه دیگه

:اره خیلی

ارتان: خیلیی دوس داشتم اگه زن من شی همچین جایی واست درس کنم

باچشایی که ازحدقه زده بیرون بهش خیره شدموگفتم: کاخ؟ تو؟؟

قههقهه میخندیدیم 😂😂😂

ایشون مغزشون کلا تعطیله هاا

دیگه فکنم همه به منگل بودن من مطمن شدن بزورخندموجمع کردم وگفتم: حالت خوبه؟

ارتان: اره ...ولی نه...

: معلومه

ارتان: منظورم این نبوداین شکل ولی همه داروندارموبه پات میریزم ..

:نه خیلی ممنون احتیاجی به این کارانیس..

فصل چهل وهشتم: بعدازاینکه خوب همه جاروبررسی کردیم رفتیم سوارماشینا شدیم وبه سمت تله کابین رفتیم ...

پویان: میگم اقا ارتان شما چندسالتونه؟

ارتان: ۲۸

غزل: بعدتحصیلاتتون چیه؟

ارتان: دکتری فیزیولوژی پزشکی دارم...

romangram.com | @romangram_com