#بی_هوا_دلسپردم_پارت_99


خوابيدم روتختش پتوروکشيدم روسرم چشاموبستم نفهميدم کي خوابم برد

چندساعت بعد.....

باصداي کوفتيه شيواازخواب بيدارشدم هي داشت غرميزد دختره نقطه چين

شيوا:رهابدوآماده شووووديييرررشدبيداررشورها بابارهاباتوام خرس

باحرص ازخواب بيدارشدم ايستادم جلوشوگفتم:مگه کرم داري دختربذارکپموبزارم چه مرگته هي قدقدميکني سرموخوردي

شيوا:واي خفه شوووديييرشدقرارمونن

من:خب حالاتوام پسرنديده بدبخت ترشيده

شيواباحرص:رهازرنزن حاضرشو

من:اصلاميدوني چيه من بايدبرم به شروين بگم

شيوا:خيلي بيشعوري خيلي من بهت اعتمادکردم اصلانخواستم بياي بعدم باحالت قهررفت سمت کمدلباساش

اوخي قهرکرد

من:خب حالاقهرنکن

ديدم جواب نميده رفتم ازپشت بغلش کردم و زيرگوشش گفتم:آجي جونم شوخي کردم بعدگونشوآروم بوسيدم

شيوا:بروآماده شولطفا

من:بي احساس بي عاطفه

اين و گفتم و ازاتاق رفتم بيرون

romangram.com | @romangram_com