#بی_هوا_دلسپردم_پارت_92
من:مادرمن خيرسرم21سالمه
مامان:هست که هست هنوز بچه اي بيرون
بيااينم ازننه ماشانس نداريم
رفتم توهال ديدم شيوانيس عه پس کجاس حتمارفته حياط رفتم حياط ديدم دقيقاکناراستخررايستاده و داره باگوشي کوفتيش ورميره
يه فکرشيطاني زدبه سرم ايول
خيلي معمولي رفتم پيشش باخنده گفت:رهابايکي دوس شدم خيلي جيگره بياعکسشوببين
من:عه جدي ببينم؟
همونطورکه سرم توگوشيش بودگفتم:شيوابده دست خودم نمي خورمش که
گرفتم چون شايدباشيوابيفته توآب
همينطورکه به عکس نگاميکردم بادوتادستام هولش دادم تواستخرجيغ بنفشي کشيدبدبخت کپ کرد
من:هاهاهاحقته
شيواباجيغ:رهاميکشمت
من:هروقت تونستي
راه افتادم برم توخونه که باصداي مظلومي گفت:رهايي جونم دخترخاله نانازم! بيادستموبگيربيام بالاسردمه
خرفرض کرده بدون اينکه اهميتي بدم رفتم توخونه اوخيش دلم خنکيد
دختره پررو
romangram.com | @romangram_com